محل تبلیغات شما

به کدامین صبر می شود بی تو زیست مادر



آمدم حال تو را از در ودیوار بپرسم

ای سفر کرده ی جاوید من ای مادر خوبم!»

آمدم باز در این کلبه که با دولت اشکی

هاله ی گرد غم از چهره ی هر پرده بروبم

آمدم بر غم بی مادری ام زار بگریم

آمدم باز که سر بر در این خانه بکوبم

***

ای سفر کرده ی من جای تو خالی

باز باخاطره ها»پای دراین خانه نهادم

بی تو این خانهغم آباد»زمانه است

هرکجا می نگرد دیده ی آلوده به اشکم

از تو و رنج تو و یاد تو بسیار نشانه است

***

پیچکی»را که به امّید رساندی سر دیوار

رازقی های»سپیدی که عزیزان تو بودند

همه در ماتم تو غمزدگانند

مادرم!شاخه ی گلها»که به صد شوق نشاندی ـ

اینک اینک همه ماتم زدگانند

***

شاخه ی هر گل سرخی که به امداد نسیمی

می گراید به چپ و راست

مانَد آن سان که کسی در غم یاری

سربچرخاند و آهسته بموید

هرگل سرخ که در باغچه خندد

حالت روی تو دارد

هر گل یاس که رقصنده به آهنگ نسیم است

اثر از بوی تو دارد

***

مادرای مادر خوبم!»

خانه ی خلوت وغربت زده ات سخت غمین است

اینک این جا دخترت با غم توخاک نشین»است

مادر!ای خانه ی جاوید توآباد ندانی

که من از دوری توخانه خرابم»

بی تو خود باخته ای خاک نشین نقش برآبم

دست افشانده زجان در پی تو پا به رکابم

***

اینک ای دختر اندوه زمانه

شادمانم که دگر از لب تو شکوه نریزد

سرخوشم زان که دگر چشم تواندوه نپاشد

شکر گویم که ز بانگ تو دگر ناله نخیزد

***

آه ای ظلمت سنگین پُراندوه!

نیک دانی که چه شبها لب اوگرم دعا بود

آه،ای خانه ی متروک غم آلوده گواهی

که به هرلحظه به لبهای زنی غمزده گلبانگ خدابود

وای وای ای در ودیوار که اینگونه خموشید،بدانید ـ

آن کهیک عمرپُراز حادثه» مهمان شما بود

آن که کوچید از این خانه بهسرمنزل جاوید»

پای تا سر همه آیینه ی ایمان و صفا بود

***

ایگل سرخ»که لرزنده براین شاخه ی سبزی!

باغبان تو»کجا رفت؟

ای سرایی که چنین غمزده در کام سکوتی

میهمان»تو کجا رفت؟

امشب ای شاخه ی گلهای پُراندوه

آمدم تا که به هر بوته سرشکی بفشانم

امشب ای خانه ی متروک غم آلود!

آمدم تا که به خود بار دگر زَهرِیتیمی بچشانم

امشب ایمادر خوبم!»

آمدم عکس تو را پیش نگاهم بنشانم

آمدم خنده ی غمگین تورا دررخ تصویر ببینم

آمدم تا که به جای تو در این خانه ی اندوه بمانم

***

آمدم تا که به یاد تو شبی زار بگریم

تا به سوگ تو زدل ناله برآرم

آمدم تا که زداغ تو در این باغچه ها لاله بکارم

تا که شرح غم بی مادری ام را ـ

به فضا و در و دیوار بگویم

تا که پیشانی خود را چو تو برخاک عبادت بگذارم

آمدم تا که به جای تو به رخساره ی گلها

گل اشکی بفشانم

آبی از دیده ببارم

***

آمدم حال تو را از در و دیوار بپرسم

ای سفر کرده ی جاوید منای مادر خوبم!»

آمدم باز در این کلبه که با دولت اشکی

هاله ی گرد غم از چهره ی هر پرده بروبم

آمدم برغم بی مادری ام زار بگریم

آمدم باز که سر بر در این خانه بکوبم

آه ای دختر غمها!

آه ای مادر خوبم!


هر کسی شاید یه آهنگ داشته باشه که 
مدت هاست نمی تونه اون رو گوش بده
یه آهنگ که گذشته رو واست تداعی می کنه و دلت نمی آد اون رو پاک کنی
میذاری اون گوشه کنارها بمونه
گاهی آهنگ ها لبریز از خاطره میشن و 
حرمت پیدا می کنن

 

مثل بعضی از آدم ها 
درسته که شاید دیگه نتونی اون ها رو ببینی و
باهاشون حرف بزنی اما از زندگیت پاک نمیشن
چون فراموش شدنی نیستن
اون ها همیشه یه جای امن گوشه ی دلت دارن.!



روز و شبایی رو تا صبح بالای سر مامان بیدار ،خوابی میکشیدیم  زمانی که مریض بود و صبح اول وقت میرفتیم  دانشگاه. دوست داشتیم  که کنار مامان تا صبح بنشینیم و مراقب باشیم تا اگه چیزی خواست انجام بدیم .
  یه شب با مامان کلی صحبت کردم و گفت برو مادرجان بخواب صبح میخوای بری دانشگاه ، حال و هوای عجیبی داشتم .

    مادر ضعیف شده بود فکر زیادی تو ذهنم دور میزد که چی میشه پایان این درد و درمونش ؟  بالا سر مادر وقتی خوابیده بود نشستم و نگاهش میکردم و چهره نازنینش رو نظاره میکردم چون میتونستی معصومیت صورتش رو کامل و به مدت زیاد حس کنی .بماند شعر لالایی رو اونجا بود که شروع کردم همیشه این حسرت تو دلم موند که کاش یه لالایی میبود که به اندازه لالایی مادر که بچه اش رو آرامش میده ، اون لالایی هم بتونه مادر رو آرامش بده امّا.

 

لالا لالا لالا لایی ، نمونده فرصتی مادر

به قربون دو چشمونت ،عجب عشقی داری مادر

لالا لالا گل زیره ، مادر خوابش نمیگیره

یه دردی داره تو جونش ،آخه آروم نمیگیره

لالا لالا گل آلو نهال سیب و زردآلو

مادر دردت به جون من ،شفا ده یا خدا یا هو

لالا لالا گل مریم دارم میبینمش هر دم

که مثل شمع ،روشن میکنه،آب میشه او ،هردم

لالا لالا گل لاله ،نداریم هیچکدوم چاره

آخه کاری بکن یارب ،که قلبم گشته صد پاره

لالا لالا گل پونه ،خدا هم اینو میدونه

که بی رنگ حضور تو ،خونه هم مثل زندونه

لالا لالای لالایی مادر امشب چه بیتابی

بخواب آسوده ای مادر میخونم لالایی لایی

مادر عشقت تو جون من ،مادر مهرم زمهر تو

مادر درمون هر درده ،نفسهای مدام تو 

مادر خاک کف پاتو ،کنم سرمه به چشمونم

همون پایی که جا داره ،بذاری روی مژگونم

مادر خوبه ،مادر جونه ،مادر هر "درد و "درمونه

مادر شوقه ،مادر عشقه ،مادر نور دو چشمونه

مادر کاشکی واسه خوابت ،خودت لالایی میخوندی

همون لالایی هایی که واسه ما بچه ها خوندی 

خدایا از همون جایی که من اصلآ نمیدونم

برای مادری که لایق مهر توئه،میدونی میدونم

بده آرامشی تا راحت و آسوده خاطر شه

نمیدونم چه جوری ؟من میحوام ،آسوده خاطر شه 

 

به قربون همه صبوریهات و مهربونیهات

در آغوش گرم و پر مهر خداوند جایت باد

 


ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭم را  ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ

دلم بوی ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ طنینﺻﺪﺍﯼ دلنوازش ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ را می خواهد

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ

ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ

ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭم را  ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ.


شش سال و شش ماه از آخرین روزهای در کنارت بودن گذشت و در تمام این روزها،سرم دور از نوازش های سخاوتمندانه دستانت، روی دوشم سنگینی می کرد.

به گمانم آن روزهای تلخ پاییزی، به ما دروغ گفتند که تو مرده ای؛ این ما بودیم که دور از تو مرگ» را در زندگی آزمودیم و چه آزمایش دردناکی بود.

شاید اگر فرهنگ دیرینه این سرزمین نبود،سرانجام روزی این غلط تاریخی نیز اصلاح می شد که آدمی از پدر یتیم می شود.» ما بی تو و بی محبت اساطیری ات همه چیزمان را باختیم؛

ما بی تو یتیم شدیم مادر.

 

شاید نوشتن از فراق، قرابتی با این ثانیه های حول حالنا» نداشته باشد، اما دلم می خواهد دلتنگی ام را همینجا فریاد بزنم و شور و شیرینی این لحظاتم را یکسره به تو تقدیم کنم، تویی که مهربان» بودی و این گنج ارزانی نبود در این زمانه ی سنگدل.

 

دعا بخوان مادرم؛ مثل همه صبح های امتحانات مدرسه ام، مثل همه آن روزهای نمناکی که به امید شادمانی اش، دستها را برای موفقیت فرزندت رو به آسمان بلند می کردی و مثل همه دقایق که خودت را نمی دیدم، اما زمزمه نیایشت را می شنیدم.

 

دعا بخوان مادرم؛ برای سالی که می آید. مبادا فریب شناسنامه هایمان را بخوری؛ هنوز کودکانی تنگ حوصله و کوچک دلیم که امروز از همیشه به تو محتاج تریم؛

دعا بخوان مادرم.

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

قلعه ناصرآباد كوشك دهبيد استان فارس